آرایشگاه رفتن یگانه و ریحانه
سلام خوشگلای مامان، سلام دوستای عزیز
عزیزای مامانی حسابی شیطون بلا شدین و جیغ جیغو....
جمعه10/3/92صبح رفته بودیم خونه مامان جون(مامانی) عصر هم بردمتون آرایشگاه موهاتون رو کوتاه کردن،(یگانه آروم بودی ولی ریحانه کوچولو خیلی گریه کردی از قیچی خیلی میترسیدی)موهاتون خیلی بلند شده بود و بخاطر گرما اذیت میشدین الان خیلی خوشگل و ناز شدین ولی دیگه نمیشه موهاتون رو ببندم
شنبه11/3/92هم خاله آزیتا اومد خونمون دیدنی شما دوتا وروجک،از قرار معلوم عسل بهونه شما رو گرفته بود عسل جون خیلی دوستتون داره
سه شنبه14/3/92هم رفتیم خونه مامان جون(بابایی)،قراره جمعه عمه جون از اهواز بیاد گفته که دلش شور شماها رو زده
اینم عکساتون...
تمرین سینه خیز رفتن ریحانه
یگانه گلی
خونه مامان جون(بابایی)
ریحانه،خونه مامان جون(این لباس رو مامان جون(بابایی)واستون خریده
یگانه
یگانه بعد از آرایشگاه
ریحانه