شروع...
باسلام
من و همسرم در تاریخ 83/5/27عقد کردیم و بعد از سه سال در تاریخ 86/9/16زندگی مشترکمان رو شروع کردیم...
بعد از داشتن یک بارداری و زایمان ناموفق بالاخره خداوند لطفش را شامل حالمان کرد و در تاریخ 91/9/24صاحب دو دختر ناز و خوشگل شدیم با وجود اینکه یک ماه دیگه به تاریخ زایمانم مونده بود ولی به لطف و خواست خدا و با وجود پیشرفتهای پزشکی دخترهایم بدون هیچ مشکلی بدنیا آمدند دیگر بماند که چه سختی ها و مشکلاتی در این 8ماه کشیدیم هر روز دکتر و سونوگرافی وآزمایش....
به هر حال از این به بعد میخواهم خاطرات بزرگ شدن دوقلوهای نازم یگانه و ریحانه رو در اینجا به ثبت برسانم امروز که دارم اولین مطلب رو می نویسم دخترهایم در ماه سوم تولدشان هستند (و تازه به وزن یگانه4.500وریحانه3.900رسیدن)خیلی نگهداری ازشون سخته اونایی که دوقلو دارن بهتر میدونن من چی میگم ولی با وجود همه این سختی ها شیرینی بزرگ شدنشون دو برابره هر روزی که میگذره واسه من و باباشون خاطره است
ان شالله در پستهای بعدی عکسهاشون رو میزارم
تا پست بعد خدانگهدار