-29-30ماهگی .تولد بابایی.یه اتفاق بد
سلام عزیزان
اول از همه مبعث پیامبر،میلاد علی اکبر(ع)،امام حسین،ابوالفضل العباس،امام سجاد ،و میلاد صاحب الزمان منجی عالم بشریت رو ب همه دوستان و عزیزان تبریک میگم
و میریم سراغ روزمرگیهای عسلای مامان
پنچشنبه24/2/94ماهگرد29 خانم خوشگلای خودم،مامان فداتون بشه که روز ب روز خانمتر و شیرینتر میشید
شنبه26/2/94مبعث پیامبر عزیزمون،با همسایه ها دم در جشن گرفتیم و آهنگ گذاشته بودیم و شما تو کوچه میرقصیدید و کلی خوش ب حالتون شد
یکشنبه27/2/94بعد از دوسال و نیم رفتیم خونه دوست مامان،خاله زهرا(شمارو حامله بودم که رفته بودم)کلی بهمون خوش گذشت شما با بچه هاش هانیه و بهمن بازی کردید
اینم دوست جدیدتون بهمن خان
دوشنبه28/2/94عمه الهام اینا از اهواز اومدن
چهارشنبه30/2/94سه تا از دوستای مامان اومدن خونمون خاله زهرا با دوتا بچه هاش هانیه و بهمن،خاله الهام و خاله فاطمه،کلی دورهمی خوش گذشت و تا شب موندن
پنچشنبه31/2/94تولد بابایی بود
عشقم،همسر عزیزم تولدت مبارک با تمام وجود عاشقتم
واسه بابای کیک درست کردم و شما شمعش رو فوت کردید
ناهار تولد پیتزا خودم درست کردم
جمعه1/2/94عصر با همسایمون رفتیم پارک شب برگشتیم
12/3/94رفتیم پارک مسابقه نقاشی بود.شما ی تو برگه هاتون خط خطی کردید مثلا نقاشی کشیدید جایزه تون هم بادکنک و کتاب داستان بود
چهارشنبه 13/3/94با مامان جون و خاله آزیتا رفتیم مولودی کلی خوش گذشت
جمعه15/3/94با مامان جون هاجر و عمه الهام رفتیم پارک بادی کلی بپر بپر کردید بزور اوردیمتون بیرون
شنبه16/3/94ی اتفاق بد ی تصادف وحشتناک.بابا صبح که میرفته سرکار چرخای ماشین قفل میکنه و ی تریلی میزن بهش،فقط اسمش رو میشه معجزه گذاشت که بابا ی خراش کوچیک هم برنداشت.خدایا صدهزارمرتبه شکرت خدایا خودت حافظ خانواده ام باش
سه شنبه19/3/94عروسی خواهرشوهر خاله آزیتا بود با دایی محسن رفتیم شما هم رقص و بازی خدا رو شکر اذیتم نکردید
عسل و نگار و فرشته های مامان
عسل و ریحانه
جمعه22/3/94رفتیم دریا شنا،شما آب بازی و ماسه بازی کردید بازم بزور بردیمتون خونه
یکشنبه24/3/94-30ماهگی فرشته های مامان مبارک
بقیه عکسا با ژستهای مختلف
پی نوشت تاریخ شروع این پست تا ثبش خیلی فاصله افتاد بخاطر قطع شدن نت بود ببخشید دیگه
تاریخ ثبت1/4/94
پی نوشت:پنجشنبه 28/3/94شروع ماه مبارک رمضان-سومین ماه رمضانی که فرشته های نازم کنارم هستن دوستتون دارم"عاشقتونم