یگانه و ریحانه فرشته های خونه مایگانه و ریحانه فرشته های خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

یگانه و ریحانه دوقلوهای دوست داشتنی مامان و بابا

ماه هفدهم با فرشته های خوشگل مامانی

سلام عزیزای مامانی مامان رو ببخشید این ماه کلی با تاخیر اومدم از دست شما وروجکا دیگه وقت کم میارم این روزا اتفاقای خوب و بد زیادی داشتیم اول اینکه سه شنبه 9/2/93خبر فوت زن عموی بزرگ بابایی روفهمیدیم خیلی ناراحت شدم خیلی سختی کشید مخصوصا آخرای عمرش بدتر اینکه سرطان داشت بعدشم که سکته مغزی کرد و فلج شده بود و روز به روز ضیفتر میشدتا اینکه عمرش به دنیا نبود،بابایی تمام مراسماش رو رفت ولی من با وجود شما فقط یه بعدازظهر رفتم مسجد که شما رو هم برده بودم ولی بیشتر از نیم ساعت نتونستم بمونم ان شالله که خدا رحمتش کنه و به بچه هاش صبر و طول عمر بده جمعه5/2/92عمه الهام از اهواز اومدن خاله لطیفه هم7/2/93از چابهار واسه زایمانش اومده ما هم ...
2 خرداد 1393

روز زن و مادر با فرشته های خوشگل خودم...

سلام خانم خوشگلای مامانی امروز یکشنبه 31/1/93 تولد حضرت فاطمه زهرا(س) بانوی بزرگ اسلام و روز زن و مادره،این روز بزرگ رو به همه زنان و مادران سرزمینم بخصوص دوستای مجازی عزیزم که تو این مدت باهاشون آشنا شدم تبریک میگم   همچنین مادر و مادرشوهر عزیزم که از همینجا اعلام میکنم دوستتان دارم مادران زندگی من عزیزای مامانی امروز دومین سالیه که شما تو این روز عزیز کنارم هستین و شادی این روز برام چند برابر شده عاشقانه دوستتان دارم و اینکه در کنار شما وبابایی هستم بهترین هدیه ای که خدا بهم داده                        &...
1 ارديبهشت 1393

16ماهگی خوشگل خانوما

سلام خوشگلای مامانی امروز وارد ماه   از زندگیتون شدین،دخترای گلم دارین روز به روز بزرگتر میشین خدا رو بخاطر دادن شما روزی هزار بار شاکرم ممنونم خدا جوننننننننننننننن     گوشی موبایل قبلیمو دوبار زدین خراب کردین بار آخر هم صفحه اش رو شکوندین،بابایی هم به مناسبت روز زن پیشاپیش این گوشی رو واسم خرید ممنونم عشقم           ...
24 فروردين 1393

تعطیلات93 ،سال جدید با دخترای گل

سلام دخترای ناز مامانی،دومین عیدتون رو هم به خوشی گذروندید،امسال عیدشما دومین سالی بودین که کنارمون بودین یه اتفاق خوب هم اینکه نی نی عمه الهام(آقا سروش)5/1/93 دنیا اومد قدمش مبارک باشه و امیدوارم زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه   این روزا کلی شیطونی و دلبری میکنید و کلمه های جدید یاد گرفتین یگانه وقتی صدات میکنم میگی بل(بله)،هرچیزی که بخواین میگین بده بده،وقتی میگم یه چیزی مثلا کنترل تلویزیون رو بیارین فورا میرین میارین،یاد گرفتین نماز بخونین البته فقط فعلا سجده کردن رو یاد گرفتین میگم بگین الله اکبر یگانه میگی الل                حالا بریم سراغ روزانه هاتون و اینکه تعطیلاتتون چطوری گ...
22 فروردين 1393

15ماهگی و مرواریدای جدید و کلی شیطونی...

  سلام فرشته کوچولوهای مامانی کم کم داریم به روزای آخر سال نزدیک میشیم عید93 که از راه برسه دومین عیدی که شما کنار مامان و بابا هستین و بودن شما فرشته های ناز نعمت بزرگیه که خدا بهمون داده و خونه سوت و کور ما رو روشن کرده اونم با خنده ها و شیرین کاریهاتون شنبه  24/12/92    ماهه شدین وروجکای مامانی ان شالله115سالگیتون این روزا حسابی شیرین شدین و وروجک کلی هم بهانه گیری میکنید نمیدونم باید چیکار کنم هرچیزی رو که ببینین حتما باید داشته باشین از دکور خونه تا  هرچیزی که فکرش رو بکنید دیگه که اجازه نمیدین من پشت کامپیوتر بشینم الان هم که اومدم شروع کردم به پست جدید گذاشتن خوابیدین، فکر کنم یه دو س...
27 اسفند 1392

روزانه های قند عسلای مامان

سلام خوشگلای مامانی  سلام و صد سلام به فرشته های نازم یگانه مامانی امروز(شنبه10/12/92) یه مروارید دیگه به مرواریدات اضافه شد مبارکت باشه دختر گلم عزیزای دلم این روزا خیلی بهانه گیر شدین بخاطر کوچکترین چیز با هم دعوا میکنین از اسباب بازیهاتون تا خوردنی،خلاصه اینکه کلی اذیت میکنین و آتیش میسوزونین،البته اینم بگم که خیلی هم هوای همدیگه رو دارین مثل امروز که براتون آبمیوه گرفته بودم و دادم بخورین یگانه زودی همش رو خوردی و بازم میخواستی و شروع کردی به گریه کردن که این وسط ریحانه خانومی آبمیوه خودش رو بهت داد من قربون دختر نازم برم که اینقدر دست و دلبازه و هوای آبجیش رو داره این روزها هم که مدام بهونه بیرون رفتن رو میگیرین اصلا دوست...
10 اسفند 1392

ماه چهاردهم و روزانه های فسقلیها

      سلام خوشگلای مامانی عزیزای دلم دیگه از دست شما وروجکا کمتر وقت آزاد دارم بخاطر همین هم دیر به دیر میتونم بیام واستون بنویسم ببخشید دیگه 24/11/92چهارده ماهه شدین،14ماهگیتون مبارک باشه گلای مامان روز به روز شاهد بزرگ شدن شما بودن نعمت بزرگیست که خداوند بزرگ رو شاکرم و روزی هزار بار باید سجده شکر به جا اورد دیگه کمتر میشه یه جا بندتون کرد همه اش دوست دارین برین بیرون همین که در هال بازمیشه شما زودتر از خودم میرین بیرون،وابستگیتون هم که بهم شدید شده یه لحظه نمیتونم تنهاتون بزارم حالا موندم با این وجود چطوری برم خرید عید!؟ یه مشکل دیگه هم که باهاتون دارم اینه که خیلی با هم دعوا میکنید و بخاطر هر اسباب بازی...
26 بهمن 1392

مروری بر روزهای نبودنمان

سلام فرشته کوچولوهای مامان،ناز گلای مامانی سلام به دوستان عزیز،دلم واسه همتون تنگ شده بود با یه غیبت طولانی برگشتیم،یه مدت کامژیوتر خراب بود،بعدشارژ اینترنت تموم شد، بعد هم مریضی بود که دست از سرمون برنمیداشت یا شما مریض بودین یا خودم تا جایی که ریحانه گلی روز تولدتون هم بردیمت دکتر چونکه حالت خیلی بد بود همه اینا دست به دست هم دادن که من نتونم تو روزای مهم زندگیتون بیام اینجا و واستون بنویسم مامان رو ببخشید دیگه من بی تقصیرم الان دقیقا1سال و1ماه و6روز دارین حالا میخوام تو این مدت که نبودم جبران کنم البته اگه شما وروجکا بزارین،تو این مدت سالگردای مهمی داشتیم که به تربیب واستون مینویسم تا بعدها به یادتون بمونه ان شالله برا سالهای بعد:...
30 دی 1392

روزمرگیهای وروجکا در ماه12

سلام عزیزای دل مامانی،قربونتون برم دیگه چیزی نمونده که یکسالگی رو پشت سر بزارین                             هیچ وقت روزی رو که ریحانه برای زردی بستری شدی و فراموش نمیکنم روز چهارم تولدتون بود که آزمایش دادی و دکتر گفت زردی داری و باید بستری بشی از خونه تا بیمارستان یه بند گریه میکردم و از خدا کمک میخواستم نمیدونستم باید چیکار کنم یگانه خونه عزیزجون گذاشته بودیم و با بابایی رفتیم بیمارستان دلم اصلا آروم و قرار نداشت شب بود که بستری شدی و از فرداش به محض اینکه بهت شیر میدادم و میزاشتن زیر دستگاه به بابای...
15 آذر 1392